ترجمه مقاله

نیازمندی

لغت‌نامه دهخدا

نیازمندی . [ م َ ] (حامص مرکب ) احتیاج . حاجتمندی . بی نوائی . فقر. نیازمند بودن . رجوع به نیازمند شود :
آنگاه رسی به سربلندی
کایمن شوی از نیازمندی .

نظامی .


|| اشتیاق . شوق :
بیش است به تو نیازمندی
چندانکه تو بیش می کنی ناز.

عطار.


حال نیازمندی در وصف می نیاید
آنگه که باز گردیم گوییم ماجرا را.

سعدی .


در پیش شاه عرض کدامین جفا کنم
شرح نیازمندی خود یا ملال تو.

حافظ.


|| نیازمندی ها، در تداول ، ملزومات . وسایل و ابزار و اشیاء مورد حاجت و لزوم .
ترجمه مقاله