ترجمه مقاله

نیاط

لغت‌نامه دهخدا

نیاط. (ع اِ) دل . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیط. (از بحر الجواهر). فؤاد. (از بحر الجواهر) (اقرب الموارد) (از متن اللغة). || آنچه بدان چیزی آویزند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). معلق هر چیزی . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). گویند نیاطالقوس و القربة. (از منتهی الارب ). جای آویختن کمان و مشک آب . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). عروة. (متن اللغة). || رگ دل .(مهذب الاسماء). رگی از پشت که دل به وی آویخته است .(دهار). رگی است کلفت و صلب که بدان دل در رگ وتین آویخته است . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رگی که از وتین به قلب متصل است و اگر پاره شود صاحبش می میرد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). ج ، انوطة، انواط، نوط. || رگی است در پشت زیر دو تندی پشت . (منتهی الارب ). رگ مستبطن صلب در زیر پشت . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). و آن را عرق النائط گویند. (از متن اللغة). رجوع به نائط شود. ج ، انواطة، نوط. || بیابان دورکشنده و دوری راه دشت گویا آویخته است به دشت دیگر. (منتهی الارب ). دشت و بیابانی که راه وی دور باشد که گویا به دشت دیگری پیوسته است . (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) . || ج ِ نوط. رجوع به نَوط شود. || (مص )آویختن و معلق کردن چیزی را. نَوط. (از اقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به نَوط شود. || (اِخ ) دو ستاره است که در میان آنها قلب عقرب واقع است . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله