ترجمه مقاله

نیزک

لغت‌نامه دهخدا

نیزک . [ ن َزَ ] (معرب ، اِ) نیزه ٔ کوتاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء). کتاره . (دستورالاخوان ). رمح قصیر یا شبه مزراق . (از متن اللغة). ج ، نیازک . معرب نیزه است . رجوع به نیزه و رجوع به المعرب جوالیقی ص 332 و نشوءاللغة ص 92 شود. || شعله ای چون نیزه که در آسمان پدید آید و آن یکی از اقسام شهب است . ج ، نیازک . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله