نیم رسوللغتنامه دهخدانیم رسول . [ رَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) رسول گونه . به منزله ٔ رسول و سفیر. (فرهنگ فارسی معین ) : هم بر این مقدار نامه رفت بر دست فقیهی چون نیم رسولی به خلیفه . (تاریخ بیهقی ص 77).