نیم نظر
لغتنامه دهخدا
نیم نظر. [ ن َ ظَ ](اِ مرکب ) اندک التفاتی . مختصر عنایتی :
آنچه سلطان کند به نیم نظر
نکند دولت این درست بدان .
صد ملک دل به نیم نظر می توان خرید
خوبان در این معامله تقصیر می کنند.
آنچه سلطان کند به نیم نظر
نکند دولت این درست بدان .
فرخی .
صد ملک دل به نیم نظر می توان خرید
خوبان در این معامله تقصیر می کنند.
حافظ.