نیکوخصال
لغتنامه دهخدا
نیکوخصال . [ خ ِ ] (ص مرکب ) کسی که دارای خصلت های پسندیده باشد. (ناظم الاطباء). نکوخصلت :
چه نیکوخصال و چه نیکوفعالی
چه پاکیزه طبعی و پاکیزه رایی .
آزادطبع و پاک نهاد و مجرد است
نیکوخصال و نیک خوی است و موحد است .
چه نیکوخصال و چه نیکوفعالی
چه پاکیزه طبعی و پاکیزه رایی .
فرخی .
آزادطبع و پاک نهاد و مجرد است
نیکوخصال و نیک خوی است و موحد است .
منوچهری .