ترجمه مقاله

نیکوسیری

لغت‌نامه دهخدا

نیکوسیری . [ سی َ ] (حامص مرکب ) نکوسیرتی . نیک رفتاری . نکوکرداری :
میر ابواحمدشهزاده محمد ملکی
حق شناسنده و معروف به نیکوسیری .

فرخی .


اندرین دولت ماننده ٔ تو کیست دگر
چه به نیکوسیری و چه به نیکونظری .

فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 399).


ترجمه مقاله