ترجمه مقاله

نیکوکاری

لغت‌نامه دهخدا

نیکوکاری . (حامص مرکب ) لطف . کرم . احسان . برّ.(السامی ). خوبی . مبرت . (یادداشت مؤلف ). خیر. کار خیر کردن . دستگیری : هرکه اخبار گذشتگان را بخواند... بتواند دانست که نیکوکاری چیست ... و چیست که از مردم یادگار ماند. (تاریخ بیهقی ). تا بدان حد که سلاطین روزگار را در نیکوکاری بدو تشبیه کنند. (کلیله و دمنه ). علم به کردار نیک جمال گیرد که میوه ٔ درخت دانش نیکوکاری و کم آزاری است . (کلیله و دمنه ).
ترجمه مقاله