نیک فرجام
لغتنامه دهخدا
نیک فرجام . [ ف َ ] (ص مرکب ) عاقبت به خیر. (یادداشت مؤلف ). نیک سرانجام . (آنندراج ). خوش عاقبت :
یکی را زشت خوئی داد دشنام
تحمل کرد و گفت ای نیک فرجام .
بخواند هوشمند نیک فرجام
نشاید کرد ضایع خیره ایام .
یکی را زشت خوئی داد دشنام
تحمل کرد و گفت ای نیک فرجام .
سعدی .
بخواند هوشمند نیک فرجام
نشاید کرد ضایع خیره ایام .
سعدی .