نیک اعتقاد
لغتنامه دهخدا
نیک اعتقاد. [ اِ ت ِ ] (ص مرکب ) خوش نیت . خوش عقیدت :
ز هر بدی دل نیک اعتقاد تو خالی است
بر آن قیاس که خالی است خلد از اهریمن .
یقین شده ست همه خلق را که نیست چو تو
ستوده سیرت و نیک اعتقاد و نیکوظن .
دل آسوده شد مرد نیک اعتقاد
که سرگشته ای را برآمد مراد.
ز هر بدی دل نیک اعتقاد تو خالی است
بر آن قیاس که خالی است خلد از اهریمن .
سوزنی .
یقین شده ست همه خلق را که نیست چو تو
ستوده سیرت و نیک اعتقاد و نیکوظن .
سوزنی .
دل آسوده شد مرد نیک اعتقاد
که سرگشته ای را برآمد مراد.
سعدی .