نیک انجام
لغتنامه دهخدا
نیک انجام . [ اَ ] (ص مرکب ) خوش عاقبت . عاقبت به خیر. نیکوسرانجام :
چون بخت نیک انجام را باما به کلی صلح شد
بگذار تا جان می دهد بدگوی بدفرجام را.
به دور عدل تو ای نیک نام نیک انجام
خدای راست بر آفاق نعمتی طایل .
چون بخت نیک انجام را باما به کلی صلح شد
بگذار تا جان می دهد بدگوی بدفرجام را.
سعدی .
به دور عدل تو ای نیک نام نیک انجام
خدای راست بر آفاق نعمتی طایل .
سعدی .