ترجمه مقاله

هادر

لغت‌نامه دهخدا

هادر. [ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از هَدْر. رجوع به هدر شود. (از اقرب الموارد). || شتر بابانگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مرد بی اعتبار. (منتهی الارب ). || ساقط. افتاده . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || شیری که زبرین آن سطبر و چغرات باشد و زیرین آن تنک و زرداب شده باشد، و این پس از ترش شدن گردد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، هدَرَة. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله