ترجمه مقاله

هارب

لغت‌نامه دهخدا

هارب . [ رِ ] (ع ص ) گریزنده . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
در جهان روح هر سه منتظر
گه ز صورت هارب و گه مستقر.

مولوی (مثنوی ).


|| از آب بازگردنده . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ما له هارب و لاقارب ؛ ای صادر عن الماء و لاوارد؛ ای ما له شی ٔ او معناه لیس احد یهرب منه و لا احد یقرب الیه فلیس هو بشی ٔ (اقرب الموارد)؛ یعنی او را چیزی نیست و یا نه از وی کسی میگریزد و نه نزدیک وی میرود گویی حقیقتی ندارد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله