ترجمه مقاله

هاشمیه

لغت‌نامه دهخدا

هاشمیه . [ ش ِ می ی َ] (اِخ ) (فرقه ٔ...) پیروان ابوهاشم عبداﷲبن محمدبن حنفیه را گویند که پس از او امامت را به فرزندان عباس منتقل میدانستند. این طایفه مدعی بودند که امام ، عالم به تمام امور است و کسی که امام را نشناسد همانند کسی است که معرفت به خدا نداشته باشد. اینان معتقدند که برای هر ظاهری ، باطنی است و برای هر شخصی ، روحی و برای هر تنزیلی ، تأویلی و برای هر مثالی در آن عالم ، در این جهان حقیقتی ، و هرچه در همه ٔ گیتی منتشر است از حکمتها و اسرار، در شخص انسانی مجتمع است وآن علوم را امیرالمؤمنین علی کشف نموده بود و پس از حیات به فرزند خویش محمد حنفیه سپرد و پس از محمد حنفیه ، آن علوم به ابوهاشم منتقل گردید. پس از ابوهاشم شیعیانش به پنج فرقه متفرق شدند، فرقه اول گفتند:ابوهاشم هنگام بازگشت از شام ، در ارض شراة بدرود زندگانی گفت و امامت از او بنابه وصیت وی به محمدبن علی بن عبداﷲ عباس منتقل گردید و این وصیت را در اولادش ایجاز کرد تا خلافت به بنی عباس رسید و گفتند که بنی عباس را در خلافت حق است از جهت اتصال نسب ایشان با پیغمبر و چون پیغمبر رحلت کرد، عمش عباس به وراثت وی اولی بود. فرقه ٔ دیگر مدعی بودند که بعد از مرگ ابوهاشم امامت به پسر برادرش حسین بن محمدبن حنفیه رسید. فرقه ٔ سوم معتقد شدند که ابوهاشم امامت را بنابه وصیت خود، به علی بن محمد و علی نیز به پسرش انتقال داد و گویند امامت از بنی حنفیه بیرون نیست . دسته ٔ چهارم گفته اند: ابوهاشم امامت را به وصیت به عبداﷲبن عمروبن حرب کندی تفویض کرد و با امامت عبداﷲ، امامت از خاندان بنی هاشم بیرون رفت و روح ابوهاشم بر عبداﷲ حلول نمود و چون عبداﷲ از زینت علم و دیانت بهره ای نداشت برخی از اصحابش از وی تبری جستند و به امامت عبداﷲبن معاویةبن عبداﷲبن جعفربن ابی طالب مائل شدند. این عبداﷲ معتقد به تناسخ ، یعنی انتقال روح از شخصی به شخص دیگر بود. وی ادعا کرد که روح عیسی علیه السلام در او حلول کرده و از این جهت مطلع به علم غیب است . پیروان وی به قیامت عقیده نداشتند، زیرا به نظر آنان تناسخ در دنیاست و ثواب و عقاب در این اشخاص خواهد بود. بعد از کشته شدن عبداﷲ در خراسان ، اصحاب وی به چند دسته تقسیم شدند. بعضی گفتند که عبداﷲ زنده است و باز خواهد گشت و برخی گفتند مرده و روح او به اسحاق بن زیدبن حارث انصاری منتقل گشت . فرقه ٔ اخیر را حارثیه خوانند. (از الملل و النحل شهرستانی چ جلالی نائینی ).
ترجمه مقاله