ترجمه مقاله

هامة

لغت‌نامه دهخدا

هامة. [ هام ْ م َ ] (ع ص ، اِ) هر جانوری که دارای زهر کشنده باشد مانند مار. جنبنده ٔ زهردار. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و لایقع هذا الاسم الا علی المخوف من الاحناش . (صحاح اللغة). || جانور خزنده و گزنده . مخنده . (السامی ) (غیاث ). || هر حشره ٔ کشنده ای مطلقاً. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، هَوام ّ :
این نامه هفت عضو مرا هفت هیکل است
کایمن کند ز هول سباع و شر هوام .

خاقانی .


ایؤذیک هوام رأسک ؛ مراد شپش باشد. || ستور. چارپا. دابة. (صحاح اللغة) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): نعم الهامة هذه ؛ نیک ستوری است این . || دابة هامة؛ ستور بسیارخوار. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله