ترجمه مقاله

هامون گردانیدن

لغت‌نامه دهخدا

هامون گردانیدن . [گ َ دَ ] (مص مرکب ) مسطح و هموار ساختن زمین . صاف کردن : ... و طرق یأجوج بلا از فرسنگها موانعو عوایق پاک و هامون گردانید. (تاریخ سلاجقه ٔ کرمان محمدبن ابراهیم ). || خراب و ویران کردن .
ترجمه مقاله