هامون گذار
لغتنامه دهخدا
هامون گذار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) بادیه پیما. هامون بر. صحرانورد. هامون سپر. دشت پیما. بیابان گذر :
هامون گذار و کوه فش دل بر تحمل کرده خوش
تا روز هر شب بارکش هر روز تا شب خارکن .
هامون گذار و کوه فش دل بر تحمل کرده خوش
تا روز هر شب بارکش هر روز تا شب خارکن .
امیرمعزی .