ترجمه مقاله

هباءة

لغت‌نامه دهخدا

هباءة. [ هََ ءَ ] (اِخ ) (جَفْر الَ ...) مردابی است در زمین هباءة. (معجم البلدان ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). و عرام گفته است : جفر کوهی است در سرزمین بنی سلیم بالای سوارقیه و در آن آبی است که به آن هباءة گفته میشود. (تاج العروس ) (معجم البلدان ). از حماسه ٔ قیس بن زهیر است :
تعلم ان خیرالناس میت
علی جفر الهباءة لایریم
و لولا ظلمه مازلت ابکی
علیه الدهر ما طلع النجوم
و لکن ّ الفتی حمل بن بدر
بغی و البغی مصرعه وخیم
اظن الحلم دل علی ّ قومی
و قدیستجهل الرجل الحلیم
و مارست الرجال و مارسونی
فمعوج علی ّ و مستقیم .

(از معجم البلدان ) (تاج العروس ).


ترجمه مقاله