هبج
لغتنامه دهخدا
هبج . [ هََ ] (ع مص ) زدن کسی را به چوب دستی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || استعاره است نزد عوام برای جدا کردن برنج از پوستش بوسیله ٔ چوب زدن . (معجم متن اللغة). || آرام و پی در پی زدن . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).