ترجمه مقاله

هبع

لغت‌نامه دهخدا

هبع. [ هََ ] (ع مص ) کند رفتن خر. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || کند رفتن و به نشاط نرفتن هر چهارپا. (اقرب الموارد). || گردن دراز کرده رفتن شتر. || ناگهان فرا پیش آمدن قوم از هر جای . (معجم متن اللغة). || بشتاب و با کمک گردن رفتن شتر. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله