ترجمه مقاله

هبهاب

لغت‌نامه دهخدا

هبهاب . [ هََ ] (ع ص ) تیزرو. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ، هَباهیب . (ناظم الاطباء). || نیک بانگ و فریاد کننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بانگ و فریاد کننده . (اقرب الموارد). || (اِ) سراب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کوراب . (مهذب الاسماء). || بازیی است مر کودکان را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بازی است مر کودکان تازی را. (ناظم الاطباء). بازی است مر کودکان عراق را. (لسان العرب ).
ترجمه مقاله