ترجمه مقاله

هبهبة

لغت‌نامه دهخدا

هبهبة. [ هََ هََ ب َ ] (ع مص ) به شتاب رفتن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). به شتاب و نشاط رفتن . (معجم متن اللغة). || درخشیدن سراب . || بیدار شدن از خواب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || بانگ بر زدن . || تیز شدن گشن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). به هیجان درآمدن گشن برای گشنی . || خواندن کسی را به چیزی . (معجم متن اللغة). || زجر کردن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). راندن . || ذبح کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || خواندن گشن را به گشنی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة). هبهب بالتیس ؛ خواند او را به گشنی . (ناظم الاطباء). اسم از آن : هبهبة است .
ترجمه مقاله