ترجمه مقاله

هبود

لغت‌نامه دهخدا

هبود. [ هََ ب ْ بو ] (اِخ ) نام جایی است در بلاد بنی تمیم . (معجم البلدان ). جایی است در بلاد بنی تمیم یا بنی نمیر. (معجم متن اللغة). موضعی است در بلاد بنی نمیر. (منتهی الارب ). || نام کوهی است . (معجم البلدان ). ابن مقبل گوید:
جزی اﷲ کعباً بالاباتر نعمة
وحیاً بهبود جزی اﷲ اسعدا.
عمربن کرکرة حکایت کرده است که : ابن مناذر قصیده ٔ دالیه ای برایم میخواند، چون به این بیت رسید:
یقدح الدهر فی شماریخ رضوی
و یحط الصخور من هبود.
به او گفتم : هبود چیست ؟ گفت : نام کوهی است . گفتم : اشتباه کرده ای ! هبود چشمه ای است به یمامة که آبش شور است و قابل آشامیدن نیست و من خود چندین بار در آن تغوط کرده ام . پس از مدتی وی را در مسجد بصره دیدم که شعری میخواند، چون بدین مصرع رسید «و یحط الصخور من عبود» بدو گفتم : عبود چیست ؟ گفت : کوهی است در شام و شاید تو ای ولدالزنا بر آنهم تغوط کرده باشی ! خندیدم و گفتم نه من این کوه را ندیده ام . (ازمعجم البلدان چ جدید).
ترجمه مقاله