ترجمه مقاله

هجرس

لغت‌نامه دهخدا

هجرس . [ هَِ رِ ] (ع اِ) کپی . (منتهی الارب ). قرد. (اقرب الموارد). || روباه بچه . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || مردم ناکس . (منتهی الارب ). لئیم . (اقرب الموارد). || خرس . || هر جانور خرد که به شب گشت کند فرود روباه و برتر از کلاکموش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
- امثال :
ادنی من هجرس ؛ ای الدب اوالقرد. (منتهی الارب ): اجبن من هجرس ؛ ترسوتر از بچه روباه یا میمون زیرا این جانوران از ترس نمیخوابند مگر اینکه سنگی در دست دارند از بیم آنکه گرگ آنها رابخورد. (اقرب الموارد).
|| سختی ایام . (منتهی الارب ). || ریزه ترین باران سرما مثل پشک . ج ، هجارس .(منتهی الارب ).
ترجمه مقاله