ترجمه مقاله

هجس

لغت‌نامه دهخدا

هجس . [ هََ ] (ع مص ) در دل کسی گذشتن چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). در دل افتادن کسی را. (تاج المصادر بیهقی ). خطور کردن به دل کسی . (اقرب الموارد). هجز. || گذشتن اندیشه و وسواس به دل . (منتهی الارب ). یا حدیث کردن نفس است وسواس گونه ، و از این معنی است آنچه در حدیث است : ما یجهس فی الضمائر ای یخطر بها و یدور فیها. (اقرب الموارد). || بازگردانیدن از کاری . || (اِ) آواز نرم که شنیده شود و مفهوم نگردد. || آنچه در دل گذرد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هجز شود.
ترجمه مقاله