ترجمه مقاله

هجوء

لغت‌نامه دهخدا

هجوء. [ هَُ ] (ع مص ) خوردن . (منتهی الارب ). خوردن طعام را. (اقرب الموارد). || پر کردن . (منتهی الارب ). پرکردن شکم را. (اقرب الموارد). || فرونشاندن طعام گرسنگی را. (منتهی الارب ). || به چرا بازداشتن شتران را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله