ترجمه مقاله

هجوع

لغت‌نامه دهخدا

هجوع . [ هَُ ] (ع مص ) خفتن . (ترجمان جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). به خواب رفتن به شب . (منتهی الارب ). یا مطلق خواب . (اقرب الموارد) :
همه شب نبودش قرار و هجوع
ز تسبیح و تهلیل و ما را ز جوع .

سعدی .


|| شکستن گرسنگی را تا سرحد سیری . (منتهی الارب ). || شکسته شدن گرسنگی . (منتهی الارب ). رجوع به تهجاع شود. || (ص ، اِ) ج ِ هاجع. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هاجع شود.
ترجمه مقاله