ترجمه مقاله

هرز

لغت‌نامه دهخدا

هرز. [ هََ ] (ص ) مخفف هرزه که بیهوده باشد. (برهان ): علف هرز. گیاه هرز. (یادداشت به خط مؤلف ).
ترکیب ها:
- هرز آب . هرز دادن . هرز رفتن . هرز شدن . هرز کردن . رجوع به این مدخل ها شود.
|| (اِ) جایی که آبهای بیفایده در آن جمع شود. (برهان ). رجوع به هرز آب و هرز رفتن شود.
ترجمه مقاله