ترجمه مقاله

هرقل

لغت‌نامه دهخدا

هرقل . [ هَِ ق ِ / هَِ ق َ ] (اِخ ) نام یکی از سلاطین روم است و چنانکه سلاطین روم را در این زمان قیصر میگویند در قدیم هرقل می گفتند و این لغت رومی است . (برهان ). هراکلیوس اول امپراطور روم شرقی متولد در حدود 575 م . وی جانشین فکاس امپراطور گردید و با خسروپرویز شاهنشاه ساسانی جنگ کرد. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
قیصر بر درگه تو سوزد ناقوس
هرقل در خدمت تو دَرَّدْ زنار.

فرخی .


بنات نعش کرد آهنگ بالا
به کردار کمر شمشیر هرقل .

منوچهری .


بهرام کاسقفی است به زنار هرقلی در
گفت از ظلال تیغش بِه ْ مغفری ندارم .

خاقانی .


هرقلم مهر نبی ورزم و دشمن دارم
تاج و تختی که مسلمان شدنم نگذارند.

خاقانی .


رجوع به هراکلیوس شود.
ترجمه مقاله