ترجمه مقاله

هرمزان

لغت‌نامه دهخدا

هرمزان . [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ابن بلاش .مطابق روایت ابومنصور ثعالبی در کتاب غرر اخبار ملوک الفرس هفتمین پادشاه اشکانی است . چون به تخت نشست در ایالات مملکت خود گردش کرد و ظلم را برانداخت و دادمظلومان را بستاند و به فقراء و ضعفا کمک ها رسانید.خواجه ها را دوست میداشت و آنها را به کارهای مهم می گماشت می گفت : اینها با زنان زنند، با مردان مرد، و برای پادشاهان بهترین خدمتگزار. مدت سلطنت او 47 سال بوده است . (از ایران باستان پیرنیا ص 2563). این پادشاه مطابق روایت فردوسی و ابوالفرج اصفهانی پسر نرسی و بنا بنوشته ٔ حمزه ٔ اصفهانی عموی نرسی است و نام وی نیز در برخی از مدارک هرمز بدون الف و نون ضبط شده است و طبری او را هشتمین پادشاه سلسله ٔ اشکانی دانسته و مدت سلطنت او را هفده سال نوشته است . (ایران باستان پیرنیا از ص 2546 ببعد). در برخی از مدارک تاریخی نیز نام پدر وی بیزن ضبطشده است . رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 2552 شود.
ترجمه مقاله