ترجمه مقاله

هرکو

لغت‌نامه دهخدا

هرکو. [ هََ ] (ضمیر مبهم مرکب ) هر که او. هرکس که او. (یادداشت به خط مؤلف ) :
هرکو نکند به صورتت میل
در صورت آدمی دواب است .

سعدی .


در ازل هرکو بفیض دولت ارزانی بود
تا ابد جام مرادش همدم جانی بود.

حافظ.


هرکو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
در رهگذار باد نگهبان لاله بود.

حافظ.


ترجمه مقاله