هرگیز
لغتنامه دهخدا
هرگیز. [ هََ ] (ق ) هرگز :
چه گویی کز همه حران چنو بوده ست کس نیزا
نه هست اکنون و نه باشد و نه بوده ست هرگیزا.
رجوع به هرگز شود.
چه گویی کز همه حران چنو بوده ست کس نیزا
نه هست اکنون و نه باشد و نه بوده ست هرگیزا.
بهرامی سرخسی .
رجوع به هرگز شود.