هفت سیاره
لغتنامه دهخدا
هفت سیاره . [ هََ س َی ْ یارَ / رِ ] (اِ مرکب ) هفت ستاره ٔ سیار که عبارت از ماه ، تیر، زهره ، آفتاب ، بهرام ، برجیس و کیوان است . هفت خدنگ . هفت دختر خضرا. هفت دُر. هفت سالار :
ز سیر هفت سیاره ، ز دور هفت فلک
نظیر تو نتوان یافتن به هفت اقلیم .
هر هفت [ وزیر ] بر آسمان دولت شاه چون هفت سیاره بودند. (سندبادنامه ).
هفت گنبد درون آن باره
کرده بر طبع هفت سیاره .
رجوع به هفت خدنگ ، هفت دختر خضرا، هفت دُر و هفت سالار شود.
ز سیر هفت سیاره ، ز دور هفت فلک
نظیر تو نتوان یافتن به هفت اقلیم .
سوزنی .
هر هفت [ وزیر ] بر آسمان دولت شاه چون هفت سیاره بودند. (سندبادنامه ).
هفت گنبد درون آن باره
کرده بر طبع هفت سیاره .
نظامی .
رجوع به هفت خدنگ ، هفت دختر خضرا، هفت دُر و هفت سالار شود.