همبری
لغتنامه دهخدا
همبری . [ هََ ب َ ] (حامص مرکب ) هم بری . مطابقت . برابری . همسری . هم طرازی :
شیر بیابان را با مرد جنگ
همسری و همبری و شرکت است .
رجوع به همبر شود.
شیر بیابان را با مرد جنگ
همسری و همبری و شرکت است .
ناصرخسرو.
رجوع به همبر شود.