ترجمه مقاله

همت خواستن

لغت‌نامه دهخدا

همت خواستن . [ هَِ م ْ م َ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) یاری طلبیدن . دعای خیر و مدد و عطف توجه خواستن از مرشد و پیر برای کمال خود یا برای توفیق در کاری : به خدمت علما و صلحا و عبادقیام نماید و همت خواهد. (مجالس سعدی ). این بگفت و پدر را وداع کرد و همت خواست و روان شد. (گلستان ).
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود.

حافظ.


|| نیرو و اراده خواستن . دیگران را وادار به کارهای بزرگ کردن :
به بازو توانا نباشد سپاه
برو همت از ناتوانان بخواه .

سعدی .


ترجمه مقاله