ترجمه مقاله

هم نام

لغت‌نامه دهخدا

هم نام . [ هََ ] (ص مرکب ) آداش . آتاش . (یادداشت مؤلف ). دو تن که به یک نام خوانده شوند :
ایا مصطفی سیرت مرتضی دل
که همنام و هم سیرت مصطفایی .

فرخی .


هست چوهمنام خویش نامزد بطش و بخش
بطش ورا عیب پوش بخش فراوان او.

خاقانی .


ترجمه مقاله