ترجمه مقاله

هم چندان

لغت‌نامه دهخدا

هم چندان . [ هََ چ َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) هم چند. برابر. مساوی . به اندازه .(یادداشت مؤلف ) : به کشتن مسیلمه فریفته نشوی که دو همچندان اندر حصار مرد است . (تاریخ بلعمی ). خلافت وی همچندان بود که پادشاهی شیرویه ، یعنی شش ماه . (تاریخ بلعمی ). دو تن کشته شده بودند و همچندان اسیر بودند. (تاریخ بلعمی ). و رجوع به همچند شود.
ترجمه مقاله