ترجمه مقاله

هم نشیمنی

لغت‌نامه دهخدا

هم نشیمنی . [ هََ ن ِ م َ ] (حامص مرکب )همنشینی . در یک جا زیستن . در یک خانه زندگی کردن .
- هم نشیمنی کردن ؛ هم خانه شدن :
خواهی که پای بسته نباشی به دام دل
با مرغ شوخ دیده مکن هم نشیمنی .

سعدی .


ترجمه مقاله