ترجمه مقاله

هم گیر

لغت‌نامه دهخدا

هم گیر. [ هََ ] (نف مرکب ) متصل و ملصق . به هم گرفته و چسبیده . (یادداشت مؤلف ).
- هم گیر شدن ؛ ملصق شدن ذرات چیزی به یکدیگر. (یادداشت مؤلف ). گرفتن و سفت شدن خمیر یا هرچیز ماننده بدان . (یادداشت دیگر).
ترجمه مقاله