ترجمه مقاله

هند

لغت‌نامه دهخدا

هند. [ هَِ ] (اِخ ) دختر عتبةبن ربیعةبن عبدشمس بن عبدمناف . از زنان قریش و مادر معاویةبن ابی سفیان است . نیز از شاعره های عهد جاهلیت است و از زنان باتدبیر و گشاده سخن به شمار میرود. وی در فتح مکه اسلام پذیرفت و بتی را که پیش از آن می پرستید در زیر پای خرد کرد.درگذشت او به سال 14 هجری واقع شد. (از اعلام زرکلی ). وی در جنگ احد حاضر بود و پس از قتل حمزه عموی پیامبر پاره ای از جگر او را به دندان گرفت و بدین سبب به هند جگرخواره یا آکلةالاکباد معروف شد :
عاجزم از چنگ این هند جگرخوارم برآر
یا رسول اﷲ مسلمانی ز کافر میخری .

نظیری .


ترجمه مقاله