ترجمه مقاله

هواباره

لغت‌نامه دهخدا

هواباره . [ هََرَ / رِ ] (ص مرکب ) هواپرست . پیرو هوس :
من گرنه همچو ذره هواباره بودمی
گرد جهان چرا شده آواره بودمی ؟

اثیر اومانی .


ترجمه مقاله