ترجمه مقاله

هواجس

لغت‌نامه دهخدا

هواجس . [ هََ ج ِ ] (ع اِ) ج ِهاجس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). وساوس . وسوسه ها.(یادداشت بخط مؤلف ). خطرات شیطانی که در دل گذرند و این ج ِ هاجسة است به معنی چیزی که در دل گذرد. (غیاث ) : وساوس و هواجس بر دماغ و دلش مستولی شد. (سندبادنامه ). هواجس آن وحشت و وساوس آن محنت مسامر نجوم و مساور رجوم بودم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ترجمه مقاله