هوس داشتنلغتنامه دهخداهوس داشتن . [ هََوَ ت َ ] (مص مرکب ) هوس پختن . هوس کردن : تا تو بازآمدی ای مونس جان از در غیب هرکه در سر هوسی داشت از آن بازآمد.سعدی .