ترجمه مقاله

هوش بردن

لغت‌نامه دهخدا

هوش بردن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کسی را بیهوش کردن :
ساقیان لاابالی در طواف
هوش میخواران مجلس برده اند.

سعدی .


من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم
هوش من دانی که برده ست آنکه صورت می نگارد.

سعدی .


ترجمه مقاله