ترجمه مقاله

هویة

لغت‌نامه دهخدا

هویة. [ هَُ وی ی َ ] (ع اِ) هویت . عبارت است از تشخص و همین معنی میان حکیمان و متکلمان مشهور است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || هویة گاه بر وجود خارجی اطلاق میگردد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). || هویة گاه بر ماهیت با تشخص اطلاق میگردد که عبارت است از حقیقت جزئیه . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || (اصطلاح صوفیه ) هویه مرتبه ٔذات بحت را گویند و مرتبه ٔ احدیت و لاهوت اشارت است از آن . در انسان کامل گوید: هویت حق تعالی عین او است که ممکن نیست ظهور آن . هویت از لفظ هو گرفته شده که اشاره ٔ به غایب است و آن درباره ٔ خدای تعالی اشاره است به کنه ذات او به اعتبار اسماء و صفات او با اشعار به غیبوبت آن . (کشاف اصطلاحات الفنون ) :
ان الهویة عین ذات الواحد
و من المحال ظهورها فی شاهد
فکأنها نعت و قد وقعت علی
شان البطون و ما له من جاحد.

(از کشاف اصطلاحات الفنون ).


و رجوع به تعریفات سیدجرجانی و هویت شود.
ترجمه مقاله