ترجمه مقاله

هیاج

لغت‌نامه دهخدا

هیاج . (ع مص ) خشک شدن نبات . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (اقرب الموارد). زرد و خشک گردیدن گیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || انگیخته شدن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || انگیخته شدن جنگ . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || برانگیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). لازم و متعدی استعمال میشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کارزار و کُشش کردن . (منتهی الارب ). || مضطرب شدن و به حرکت درآمدن دریا. (از اقرب الموارد). || جوش زدن خون و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نشأه شدن شتران . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). مست شدن شتران . || به خشم شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خشم گرفتن . || حرکت دادن شتران را به شب بسوی آب و علف . || شجاع شدن و حمله ور گردیدن . (از اقرب الموارد).
- یوم هیاج ؛ روز جنگ .
ترجمه مقاله