ترجمه مقاله

هیاط

لغت‌نامه دهخدا

هیاط. (ع مص ) بانگ وفریاد کردن . مهایطة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || نزدیک گردیدن . || دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ضعیف و ناتوان شمردن . (از اقرب الموارد). هایط هیاطاً فلاناً؛ استضعفه . (اقرب الموارد). || (اِمص ) اضطراب و رفت و آمد: هم فی هیاط و میاط؛ أی اضطراب و مجی ٔ و ذهاب . (اقرب الموارد). || (اِ) دیوار کشیدنی بلند گرداگرد شهر باشد. (فرهنگ اسدی ).
ترجمه مقاله