ترجمه مقاله

هیجان

لغت‌نامه دهخدا

هیجان . [ هََ ی َ ] (ع مص ) هیج . هیاج . برانگیخته شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). انگیخته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || برانگیختن . (اقرب الموارد). رجوع به هیج و هیاج شود. || (اِمص ) جوش . جوشش . شور. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- هیجان انگیز؛ شورانگیز.
- هیجان دم :
یک نیمه رخش زرد و دگر نیمه رخش سرخ
این را هیجان دم و آن را یرقان است .

؟


|| خشم و غضب .(فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله