ترجمه مقاله

هیختن

لغت‌نامه دهخدا

هیختن . [ ت َ ] (مص ) کشیدن : دایگان کنیزک به سر چاه بودند و آب همی هیختندی . (کارنامه ٔ اردشیر). || فروکشیدن .
- فروهیختن ؛ فروکشیدن . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله