ترجمه مقاله

هیعرون

لغت‌نامه دهخدا

هیعرون . [ هََ ع َ ] (ع اِ) بلا و سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). داهیة. (اقرب الموارد). || (ص ) گنده پیر کلانسال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ازهری گوید ثبوت و صحت این کلمه را نمیدانم . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله